- تغذیه کردن
- خوراک دادن غذا دادن، خوردن
معنی تغذیه کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- تغذیه کردن
- кормить
- تغذیه کردن
- füttern
- تغذیه کردن
- годувати
- تغذیه کردن
- alimentar
- تغذیه کردن
- nutrire
- تغذیه کردن
- alimentar
- تغذیه کردن
- nourrir
- تغذیه کردن
- voeden
- تغذیه کردن
- ให้อาหาร
- تغذیه کردن
- memberi makan
- تغذیه کردن
- आहार देना
- تغذیه کردن
- להאכיל
- تغذیه کردن
- 食べ物を与える
- تغذیه کردن
- kulisha
- تغذیه کردن
- খাওয়ানো
- تغذیه کردن
- کھانا دینا
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دگرگون شدن
دروغ شمردن
خالی کردن وا گذاشتن: (خانه را تخلیه کرد)، خالی و ترک کردن قوای نظامی ناحیه یا شهری را
همانند کردن چیزی را بچیزی
برابر کردن مساوی ساختن
پالودن پالاییدن پاک کردن پالودن بی آلایش کردن، بپایان رسانیدن امری را، رفع اختلاف کردن، یا تصفیه کردن حساب
عذاب کردن شکنجه دادن
نام نهادن نامیدن
دروغ شمردن دروغگو خواندن، انکار کردن
بیدار کردن بیداراندن آگاهاندن، ادب کردن، گوشمالی توجیدن بیدار کردنهوشیار ساختن، آگاه کردن، گوشمال دادن مجازات کردن
پند دادن، سفارشاندن سفارش کسی را کردن، سفارشیدن (وصیت کردن) سفارش کسی را بدیگری کردن، اندرز دادن وصیت کردن
انگیزه نمودن ویچاردن